یک چرخ زدن کوتاه در اینترنت و وارد کردن کلید واژهها در موتور جستجو کافی است تا صدها فیلم کوتاه با کیفیت و بیکیفیت از حوادث مختلف اتفاق افتاده در گوشه و کنار کشور ببینیم. مردمی که در همه جا حضور دارند و هیچ موقعیت حساسی را از دست نمیدهند
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز،سرخی خون کف آسفالت خیابان، کسی که در جدال با مرگ حیران است، دستی که بیتوان رها شده و این سو تر آدمهایی که در میان ازدحام جایی برای خود پیدا میکنند تا با تمرکز دقیق بر صحنه صدای «چیلیک چیلیک» دوربین گوشیها را راه بیاندازند.
حادثه تلخ بود. مثل تمام حوادثی که دل را خون میکند و آدم را منگ. دلت میخواهد چشمها را ببندی و رو برگردانی تا نبینی آخرین نفسهای کم توان چطور از جان بیرمقی که کنار خیابان دراز کشیده بیرون میآید. نقطه گذاشتن در پایان زندگی یا جدالهای سرسختانه با مرگ، چه لطفی میتواند داشته باشد؟
ولی انگار همه به این راحتیها رو از صحنه بر نمیگردانند و تا آخرین لحظه میخواهند ماجرا را دنبال کنند. نمیدانم، از زیاد شدن حوادث است که این طور چشمها عادت کرده و یا از سخت شدن قلب ما آدمها.
بله، حادثه است دیگر. هر روز هم در یک جایی سراغ چند نفر میآید. یکی در آسانسورهای غیراستاندارد گیر میکند، یکی زیر آوار گودبرداریها غیراصولی خفه میشود، یکی با واژگونی بلوک سیمانی زندگیاش پایان میگیرد و دیگری در یک انفجار یا آتش سوزی.
خبرها هم مشابه است و فقط مختصات جغرافیاییاش کمی متفاوت است و سن و جنس و تعداد نفراتش…وگرنه روزی نیست که در بین خبرها نبینیم و نخوانیم از این دست مرگها، از همین خبرها که در پایان بندی تمام آنها از مردم همیشه در صحنه خواهش شده تا کمی مجال دهند برای امداد رسانی، خدا را چه دیدی، شاید هم با یک ثانیه زودتر رسیدن، جسمی جان دوباره گرفت.
این تصویر چند لایک میخورد؟
روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی آذربایجانشرقی میگوید: در این چند سال اخیر مردم یاد گرفتهاند تا به محل حادثهای میرسند فوری دست به دوربین شوند و عکس بگیرند و در شبکههای اجتماعی منتشر کنند تا ببینند این تصویر قرار است چند تا لایک بخورد!
حبیب حسینقلیزاده با بیان اینکه در نتیجه این تجمعهای مردمی چیزی درست نمیشود، ادامه میدهد: مردم در روند کار کادر درمانی دخالت میکنند و در مواقعی حتی باعث میشوند شدت مصدومیت بالاتر رود. مردم دچار هیجان میشوند و همین هیجان باعث میشود به طور غیراصولی افراد مصدوم را از محل حادثه خارج کنند.
وی با اشاره به اینکه همین باعث وارد شدن آسیب دو چندان به مصدوم میشود، میگوید: ممکن است همین مصدوم دچار مشکلات شدید نخاعی شود و تا آخر عمر گرفتار. و یا با توجه به گازسوز بودن اکثر خودروها، در صحنههای تصادف در اثر همین تجمع، انفجاری رخ دهد و افراد بیشتری آسیب بینند.
حسینقلیزاده به فشار روانی ناشی از این حضور پر رنگ مردمی نیز اشاره کرده و تصریح میکند: در صحنهای که هم فوتی دارد و هم مصدوم، تکنسینهای اورژانس آنقدر تحت فشار روانی هستند که دیگر تحملی برای فشار مضاعف وارد شده از سوی مردم وجود ندارد.
روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی آذربایجانشرقی در پاسخ به اینکه آیا تا به حال راهکاری برای جلوگیری از حضور مردم در محل حادثه داشتهاید، میگوید: این در حیطه وظایف ما نیست و تکنسینهای ما فرصت نوارکشی در اطراف محل حادثه را ندارند و باید به وضعیت مصدوم رسیدگی کنند؛ در عین حال این امر باید در بین خود مردم فرهنگسازی شود.
پیدا نیست چه بر سر ما آمده که این طور سرسختانه با دلهایی از فولاد، این طور مرگ آدم را تماشا میکنیم و با شدت هیجان بیشتر در انتظار پایان ماجرا سر و دست میشکنیم. آدمهای مهربان دیروزی که به نوعدوستی شهره بودند حالا گوشی به دست، به دنبال تعداد لایک در صفحات اجتماعی میگردند و تمام هم و غمشان در همین خلاصه شده انگار.
مسئولیتپذیری باید از درون خانواده در افراد نهادینه شود
در این بین دکتر معصومه شریفی روانشناس، یکی از عوامل بیتفاوتی انسانها در حوادث، نزاع، درگیری و... را ترس مردم از قانونگذار دانسته و میگوید: گاهی افراد به دلیل ترس از بیگناه گرفتار شدن از صحنه جنایت فرار میکنند چرا که تصورشان این است اگر بخواهند به فردی کمک کنند به محض رساندن مجروح به بیمارستان یا اطلاع به پلیس خودشان گرفتار میشوند و تا پیدا شدن مقصر آنان باید پاسخگو باشند که به همین دلیل ترجیح میدهند فقط تماشاچی حادثه باشند.
به گفته وی، مشکلات بیرونی و درونی افراد نیز یکی دیگر از عوامل خاکستری شدن دنیای واقعی است چرا که افراد به دلیل مشغلههای فکری و ذهنیشان خود را کنار میکشند و فقط به کارهای خودشان ادامه میدهند.
شریفی ادامه میدهد: نخستین گروه، ساختار اجتماعی خانواده است و آنها میتوانند مسئولیتپذیری را ابتدا در خانواده و به اعضای گروه خود آموزش دهند که چگونه در اجتماع به همنوعشان کمک کنند. قانونگذاران نیز عامل مهم دیگری برای آموزش به افراد در اجتماع هستند. دستور حاکمیت مرتبط با اجرای یک بازنگری دقیق و کارشناسانه است که بدانیم چگونه با این فضا روبهرو شویم زیرا گاهی نبودن حمایت اجتماعی و اقتصادی و... باعث میشود ناظران مشارکتی انجام ندهند.
انسانهای کنجکاوی هستیم/ تجمع مردم ابعاد حادثه را گستردهتر میکند
مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی تبریز هم با تاکید بر اینکه تجمعهای بیدلیل مردمی باعث کندی خدمات رسانی میشود، میگوید: واقعیت این است که هر زمان در محلی حادثهای رخ دهد تا نیروهای آتشنشانی برسند چند دقیقه زمان میبرد و همیشه قبل از رسیدن ما، عدهای از مردم در محل تجمع میکنند که نه تنها کمکی نمیکنند بلکه مزید بر علت میشوند تا ابعاد حادثه گسترده شود.
آتشپاد انوشیروان کرمانینژاد با اشاره به مثالی در این خصوص میگوید: مثلا 10 سال قبل در زمینهای کشاورزی اطراف اتوبان شهید کسایی حادثهای رخ داده بود که سه نفر در اثر آن به قنات سقوط کرده بودند. مردمی که از سمت دیگر اتوبان عبور میکردند با دیدن ماشینهای آتشنشانی، خودروی خود را پارک کرده و با رد شدن از روی گاردریل به این سمت اتوبان میآمدند. همین پارک شدن خودروها در کنار اتوبان منجر به برخورد زنجیرهای چند خودرو به یکدیگر و مصدوم و کشته شدن عدهای شد. جالب اینکه آن سه نفر زنده از درون قنات محل حادثه بیرون آورده شدند.
وی ادامه میدهد: حتی وقتی هم که اطراف محل حادثه را نوارکشی میکنیم باز هم مردم نوارهای هشدار را پاره میکنند و به هشدارهای ما گوش نمیدهند. در اینجا نیروی انتظامی وظیفه امنیت و آرام کردن محل حادثه را بر عهده دارد که با توجه به هیجان محل حادثه از دست آنها هم کاری ساخته نیست.
وقتی از کرمانینژاد میپرسم شاید علت این حضور مردم بیاعتمادی به کادر امدادی و دیر رسیدنهای آنها باشد که تصمیم میگیرند خود دست به کار شوند، میگوید: باید قبول کنیم که ما ذاتا انسانهای کنجکاوی هستیم. طبیعی است که در اثر تجمع و باز نبودن مسیر و ترافیکهای ایجاد شده، نیروهای امدادی دیر به محل حادثه برسند.
...
یک چرخ زدن کوتاه در اینترنت و وارد کردن کلید واژهها در موتور جستجو کافی است تا صدها فیلم کوتاه با کیفیت و بیکیفیت از حوادث مختلف اتفاق افتاده در گوشه و کنار کشور ببینیم. مردمی که در همه جا حضور دارند و هیچ موقعیت حساسی را از دست نمیدهند. از صفهای طولانی در گرگ و میش هوا و نظارهگر بودن صحنه اعدام گرفته تا فیلم گرفتن از جوانی که در میدان بزرگ شهر چاقو میخورد و سرخی خوناش روی زمین جاری میشود.
زنی میمیرد. پسر جوانی جان میدهد. دختر دم بختی آتش میگیرد. هزاران خانواده داغدار میشوند. با مرگ هر کدام از اینها، یک خانواده متلاشی میشود و درد امتداد پیدا میکند. ذهنهای جستجوگر ما ولی تنها حول یک محور میچرخد.
****************
نگارنده: سحر فکردار